به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام رسول رضایی، پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان در یادداشتی نوشت :
- سکانس اول
پیرمردی با چهرهای موجه، مذهبی، قدسی و نورانی وارد مغازه طلا فروشی شد. فروشنده با احترام از پیرمرد نیکو صورت استقبال کرد. پیرمرد به فروشنده گفت: من عمل صالح تو هستم!.
مرد زرگر قهقههای زد و با تمسخر گفت: درست است که چهرهای نورانی و زیبا دارید اما هرگز گمان نمی کنم عمل صالح بنده چنین شکلی داشته باشد!!.
در همین حین، یک زوج جوان وارد مغازه شدند و یک انگشتر طلا با فلان خصوصیات منحصر بفرد را تقاضا کردند. مرد زرگر از آن زوج جوان خواست که تا او چنین انگشتری را پیدا کند کند، مدتی در مغازه بنشینند. با کمال تعجب دید که خانم جوان رفت و در بغل پیرمرد نورانی نشست. فروشنده با تعجب از زن سوال کرد: که چرا آنجا در بغل پیرمرد نشستی!؟ . خانم جوان با تعجب گفت: کدام پیرمرد؟ حال شما خوبست؟ از چه سخن می گوئید؟ کسی اینجا نیست و با اوقات تلخی گفت: بالاخره این انگشتر طلا را به ما می دهید یا خیر؟. مرد طلا فروش با تعجب وخجالت، طلای مورد نظر زوج جوان را پیدا کرد و به آنها داد و مبلغ را دریافت کرد و زوج جوان مغازه را ترک کردند. پیرمرد با لبخند زیرکانه ای رو به زرگر کرد و گفت: غیر از تو کسی مرا نمیبیند و این توفیق فقط برای صالحین و خواص و فروشندگان پاکدست نظیر شما محقق می شود.
دوباره مرد و زن دیگری وارد شدند و همان قصه مجددا تکرار شد. پیرمرد نورانی به زرگر گفت: نترس، من چیزی از تو نمیخواهم! فقط این دستمال را بصورتت بمال تا رزق و روزیت بیشتر شود و مالت پرکت پیدا نماید. مرد زرگر با تعجب و با حالت قدسی و روحانی دستمال را از پیرمرد گرفت و بو کرد و بصورت مالید و ناگهان سرش گیج رفت و بیهوش نقش بر زمین شد. پیرمرد فریبکار و دوستانش هرچه پول و طلا بود، سرقت کرده و با خود بردند.
سکانس دوم
مرد زرگر مشخصات پیرمرد دزد، شیاد و حیله گر را به کلانتری محل داد و درخواست پیگیری و دستگیری آنها را کرد. بعد از ۴ سال همان پیرمرد با غل و زنجیر و اسکورت پلیس وارد مغازه مرد زرگر شدند. افسر پلیس شرح ماجرا را از پیرمرد و زرگر سوال کرد و آنها به نوبت قصه را بازگو کردند. افسر پلیس گفت: برای اطمینان و تحصیل یقین باید دقیقا صحنه آن روز کذایی را تکرار کنید. پیرمرد دستمال را به زرگر داد و زرگر بو کشید و بصورت مالید و ناگهان سرش گیج رفت و نقش بر زمین شد! مجددا پیرمرد و دوستانش بهمراه پلیس قلابی جواهرات مغازه را سرقت کرده و بردند.
نتیجه، عبرتها و هشدارها
۱. انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیکست و جریان نفاق، تحریف، اشرافیت مدعی اصلاحات و اعتدال، نفوذیهای فرصت طلب، کاخ نشینان منفعت پرست، طرفداران اسلام آمریکایی، مدافعین اسلام مرفهین بی درد، اسلام سکولار، اسلام سازشکار با کدخدا و ... در حال سامان دهی یک فریب دیگر هستند تا با راه اندازی یک اغواگری تازه و یک عملیات روانی رسانه ای، مجددا مردم را دچار خطای محاسباتی کرده، رأی مردم را در سبد کاندیدای مورد نظر خود ریخته و دوباره در عرصه مدیریت اجرایی کشور نفوذ و دست اندازی کرده و به غارت اموال مردم مستضعف، جاهل، بیبصیرت و بی خبر از همه جا بپردازند.
بنابراین مراقب مغازه های زرگری خود باشید، بصیرت و قدرت تحلیل سیاسی خود را بالا برده، و مراقب ژستهای تبلیغاتی جریان لیبرال غربگرا باشید!.
۲. هرچقدر به ایام انتخابات ۱۴۰۰ نزدیکتر می شویم، بازار وعده ها و وعیدها و نطقهای آتشین و سینه چاک کردن جریان تحریف و جریان شبه روشنفکران غربزده برای مردم بیشتر و گرمتر می شود.
هر چهار سال یکبار انتخابات تکرار می شود و جریان کدخداپرست، با شور و حرارت وارد میدان انتخابات می گردد و با اغواگری و دادن وعده های چرب و نرم (نظیر اینکه می گوید آنچنان رونق اقتصادی ایجاد می کنم که دیگر به این ۴۵ هزار تومان یارانه نیاز نداشته باشید! )، درصدد رأی جمع کردن است.
۳. ملت شریف ایران بعد از تجربه تلخ برجام، باید این درس را خوب بگیرد و عبرت آموزی نماید که تفکری که کلید حل مشکلات را در نیویورک و واشنگتن و لوزان و ژنو و... و. جستجو می کند، یک تفکر غلط و شیاد و منافق است که مشغول اغواگری و فریب افکار عمومی است.
می توان گفت ما ملت در حکم همان مرد زرگر ساده اندیش، جاهل، بیبصیرت، ساده لوح و غارت زده هستیم! که هر چهار سال یکبار فریب وعده های پر آب و تاب جریان غیرانقلابی و غربزده را می خوریم. بنابراین خیلی باید مراقب بود که مجددا فریب وعده های پوچ و دروغین جریان تحریف و جریان لیبرالهای غربگرا را نخوریم.
۴. مردم رنجدیده ایران بعد از مشاهده این سالهای تلخ و نکبت بار دوران "تدبیر و امید" باید به این درجه از فهم و کیاست و پختگیرسیده باشد که: "هیچ کشوری با آویزان شدن به بیگانگان، به توسعه و پیشرفت نرسیده است". مروری بر تاریخ کشورهای پیشرفته جهان نشان می دهد که کشورهای توسعه یافته ای نظیر آلمان، ژاپن، آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه، کره جنوبی، و ...، تمام اینها با تکیه بر توان داخلی، ممانعت از واردات بی رویه، فعال سازی ظرفیتهای داخلی، مبارزه با فساد و قاچاق، حمایتگرایی از تولید، تعصب داشتن نسبت به خرید کالای داخلی، اهل کار و ابتکار و خلاقیت و نوآوری بودن، سخت کوشی، نظم و انضباط، پشتکار داشتن و ... به درجات عالی از پیشرفت و توسعه رسیده اند.
۵. مردم بزرگوار ایران بایستی به این نکته مهم توجه داشته باشند که دخیل بستن به طناب پوسیده مذاکره و اتخاذ دیپلماسی التماسی و کد خداپرستی، هیچ نتیجه و سود و دستاوردی جز عقب نشینی از حقوق هسته ای، امتیاز دادن یک طرفه به گرگهای کروات پوش و پیمان شکن غربی، معطل و منتظر ساختن اقتصاد، رکود تولید، به تعطیلی کشیده شدن کارخانجات داخلی، افزایش فقر و بیکاری و طلاق و ... ندارد.
۶. ملت بابصیرت و مقاوم ایران باید این نکته را برای خود متذکر گردند که بهانههای آمریکا تمامی ندارد و سادهلوح است اگر کسی گمان کند حتی با نابود کردن آخرین سانتریفیوژ در کشور، غائله هستهای و بهانه گیری های آمریکا تمام میشود. رمز عبور از تحریمها و تهدیدها در اینست که ملت ایران فریب اغواگریها و آدرسهای غلط «جریان تحریف» و «جریان نفوذی» و «جریان لیبرالهای غربگرا و غربگدا» را نخورند، و مکتب امام خمینی را با شاخصه هایی همچون «معنویت، توکل و اعتماد به پروردگار، نترسیدن از دشمن، مقاومت در برابر جبهه کفر و نفاق، مبارزه با جهانخواران و مستکبران، دفاع از تمامی مستضعفین جهان، قیام برای برپایی قسط و عدالت، پرهیز از اشرافیت و تجمل، و ...» را قطب نما و چراغ راه خود برای رسیدن به قله های عزت و شرف و سرافرازی قرار دهند.
۷. دکترین مقاومت امام خمینی(ره) هرچند ساده و بیزحمت و بی هزینه نیست، اما آینده ای کاملاً روشن و غرور آفرین در پی خواهد داشت. اما مسیری که «جریان نفوذ» و «جریان تحریف» و «جریان شبه روشنفکران لیبرال غربزده» نشان می دهند، راه «سازش و تسلیم و مذاکره و عقب نشینی و امتیاز دادن» است که هزینه هایی به مراتب سنگین تر از هزینه های مقاومت دارد، و در پایان به ذلت و سرافکندگی و حقارت و نکبت ختم میگردد، و نه تنها کمکی به رونق تولید و جهش تولید نمی نماید، بلکه مهمترین مانع در حمایتگرایی از تولید و جهش آنست.
۸. از مهمترین ابزارهای دشمنان برای مقابله با انقلاب اسلامی استفاده از جریان نفوذ، جریان تحریف، جریان نفاق داخلی و ستون پنجم به منظور ایجاد رخنه و «نفوذ» در کشور است تا مسئولین خودباخته و غربگرای کشور را دچار خطای محاسباتی نموده، دیدگاه آنها را به جای نگاه به درون و فعال سازی ظرفیت های عظیم داخلی، به سمت بیرون و اتخاذ بیراهه «سازش، تسلیم، مذاکره، اعتماد به غرب» کشانده و بدین ترتیب واردات بی رویه و وابستگی هر چه بیشتر کشور به غرب را رقم زده، کارخانجات داخلی را به ورطه تعطیلی و رکود کشانده، اقتصاد کشور را معطل توافق با چند کشور عهد شکن غربی کرده و نهایتا مانع جهش تولید گشته و رونق یافتن اقتصاد کشور گردند.
تمسک به نفوذ اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، سیاسی از گونه ها و شگردهای عمده «جریان نفوذ و تحریف» به شمار میرود.
برنامه های ناموفق و غیرعاقلانه ای نظیر: چنگ انداختن به طناب پوسیده مذاکره، غربگرایی و نگاه به بیرون داشتن برای حل مشکلات اقتصادی و در نهایت اتخاذ بیراهه «سازش، تسلیم، دیپلماسی التماسی، استرحامی، انظلامی» به جای راهبرد مقاومت، تلاش برای پیوستن به FATF، معطل ساختن اقتصاد برای امضا و اجرا و احیای برجام، عقب نشینی از حقوق هسته ای، بی توجهی نسبت به واردات بی رویه، غفلت از فعال سازی ظرفیت های عظیم داخلی، خودتحقیری و بی اعتنایی به جوانان، روی آوردن به مدیریت اشرافی تجملگرای پشت میز نشینی، چشم امید داشتن به حزب دموکرات آمریکا، تضمین دانستن امضای کری، چشم امید بستن به جو بایدن و ... نمونه های شاخص موفقیت دشمن با پادویی «جریان تحریف» در پیشبرد برنامه «نفوذ» و ایجاد اختلال در محاسبات مسئولین غربگرا است که نقش چشمگیری در به تعطیلی کشاندن کارخانه ها، افزایش رکود و بیکاری، و ممانعت از جهش تولید داشته است.
۹. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتی به مناسبت عید سعید قربان (۱۰/۵/۹۹) با تأکید بر اینکه «به موازات جریان تحریم، یک جریان تحریف حقایق و واژگون نشان دادن واقعیات هم وجود دارد»، فرمودند: «هدف این جریان [نفوذ و تحریف]، ضربه زدن به روحیه مردم و دادن آدرس غلط درباره علاج تحریم است».
ایشان در ادامه خاطرنشان کردند: «در سال ۹۷ و بعد از خروج آمریکا از برجام، متأسفانه کشور ماهها معطل وعدههای اروپاییها باقی ماند و اقتصاد کشور شرطی شد در حالیکه معطل کردن اقتصاد به وعدههای دیگران بسیار مضر است».
به نظر می آید که کلیدیترین قسمت بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۰/۵/۹۹ آنجا بود که تأکید کردند؛ «اگر جریان تحریف شکست بخورد، قطعاً جریان تحریم هم شکست خواهد خورد، زیرا عرصه کنونی، میدان جنگ ارادهها است و اگر اراده ملت ایران مستحکم باقی بماند، بر اراده دشمن غلبه خواهد کرد.».
بنابر اعتقاد بسیاری از آگاهان سیاسی، آمریکا برای «ایجاد ترس از تحریمها» نیاز به «القای ترس مصنوعی از تحریم» دارد و برای این منظور باید از «جریان تحریف» مدد بگیرد تا واقعیتها را تحریف کرده و وارونه جلوه دهد. از این رو «جریان نفوذ و تحریف» وارد میدان میشود تا با نفوذ خود در رسانه ها و افکار عمومی، «خودباوری» و شعار «ما میتوانیم» و دستاوردهای انقلاب اسلامی را مخدوش و منکوب سازد و آن را به فراموشی سپارد، قدرت آمریکا را بزرگنمایی و برجسته سازی نماید، خودباوری و اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم داخلی را مورد بی اعتنایی و هجمه قرار دهد، و به جایش «خودتحقیری» و «بی هویتی» و «غربزدگی» را ترویج نموده، حداکثر توان جوان ایرانی را در پخت قرمه سبزی و آبگوشت بزباش و مونتاژکاری معرفی نماید، و ... تا بدین ترتیب «تحریم» را تبدیل به مانعی غیر قابل عبور و بن بستی بدون چاره معرفی و تلقین نماید، تا از این رهگذر، راهکار ذلیلانه و حقارت باری به نام «سازش، تسلیم، دیپلماسی لبخند، اعتماد به غرب، مذاکره، انفعال، عقب نشینی، امتیاز دهی، دیپلماسی التماسی، استرحام و انظلام» را تحت عنوان زیبا و فریبنده «تعامل با دنیا، سیاست تنش زدایی» تئوریزه نموده و موجه جلوه دهد، و بدین ترتیب مانع از جهش تولید و رشد اقتصادی و اصلاح وضع معیشتی مردم گردند.
از این رو رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ۱۰/۵/۹۹ می فرمایند: «به موازات تحریم دشمن، یک جریان تحریف هم وجود دارد؛ تحریف حقایق، واژگونه نشان دادن واقعیات؛ چه واقعیات کشور ما، چه واقعیات مرتبط با کشور ما؛ اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است».
۱۰. تدقیق و تدبر در بیانات رهبری گویای آنست که «تحریم ها و تهدیدها» بدون حمایتگرایی و پشتیبانی «جریان نفوذ و تحریف» و بدون استعانت از مغالطه گریها و اغواگریها و زمینه سازی های «جریان نفوذ و تحریف» ناقص بوده و لنگ میزند.
درست است که تحریم های آمریکایی معیشت و رفاه مردم را هدف قرار گرفته، اما این تنها نوک کوه یخ است. اصل کار و مأموریت بر دوش «جریان تحریف» و «جریان نفوذی» و «مسئولین غربگرا» است که با ضربه زدن به روحیه «امید، خودباوری و مقاومت» مردم و با اغواگری و مغالطه کاری و دادن آدرسهای غلط به مردم و مسئولین، چنین القا کند که دستان شما بسته است و در شرایط بن بست قرار دارید و اگر میخواهید از فشار زانوی تحریم ها و تهدیدها بر گردن خود خلاص شوید، چارهای جز «مذاکره، سازش، تسلیم، استرحام، انظلام، عقبنشینی و امتیاز دادن» نیست.
اگر بخواهیم صریح و بی پرده سخن بگوییم باید اذعان نماییم که موکول کردن حل مشکلات اقتصادی به مذاکره و امضای توافق برجام بی فرجام با آمریکا، یک تحریف بزرگ و یک نمونه از آدرسهای غلط برای علاج تحریمها و تهدیها بود، که نه تنها به رفع تحریمها منجر نشد، بلکه از جهش تولید نیز جلوگیری کرده، و کشور را دچار رکود و کسادی و تعطیلی حدود ۶۰ درصد تولیدیها کرده، و بیکاری عظیم جوانان را رقم زد.
۱۱. متأسفانه این تحریف و این آدرس غلط «مذاکره و سازش» با شعارها و مغالطاتی مانند «آمریکا کدخداست»، «آمریکا میتواند تمام توان نظامی ما را ظرف ۵ دقیقه نابود کند»، «خزانه خالی است»، «رفع تحریمها و حل مشکل اشتغال و آب خوردن و آلودگی هوا منوط به مذاکره است»، «اوباما بسیار مؤدب است»، «نمیتوانیم با قهر و انزوا در دنیا زندگی کنیم»، «نباید با شعارهای توخالی مقابل قدرتها ایستاد»، «امکان ندارد آمریکای زیر تعهد بزند»، «اروپا با آمریکا فرق میکند و پای توافق میماند» و... دائما تشدید گردید، و در ذهن افراد خود کم بین و بی بصیرت و ترسو این گونه گزاره های انحرافی و غلط تثبیت شد، و به مردم اینگونه تلقین نمودند که کشور در شرایط بن بست قرار دارد، و چاره ای جز سازش و تسلیم و اتخاذ سیاست تنش زدایی و دیپلماسی التماسی و استرحامی و انظلامی و انفعالی نیست.
۱۲. بنابراین با توجه به بیانات رهبری در سخنرانی ۱۰/۵/۹۹، به نظر می رسد که «جریان نفوذ و تحریف» نقش مکمل و متمم را در زمینه «تحریمهای آمریکایی» بازی می کند.
در واقع «جریان نفوذ و تحریف» و «جریان تحریمهای غربی» همانند دو لبه یک قیچی هستند که با عملیات نفوذ، در دستگاه محاسباتی افکارعمومی و همچنین در دستگاه محاسباتی برخی مدیران تصمیم ساز و تصمیم گیر، اختلال و برش ایجاد کرده، و ریشه مشکلات اقتصادی و راه برون رفت از آن را واژگونه و وارونه نمایش داده، و با دادن آدرس غلط «مذاکره و سازش» به افکار عمومی، ذهنها و افکار را ویروسی و فلج نموده، و در ادامه راهبرد صحیح «مقاومت و ایستادگی» را مخدوش و ناکارآمد نشان می دهند.
به بیان روشنتر «جریان نفوذ و تحریف» با ضربه زدن به روحیه و امید مردم، با خدشه در خودباوری و اعتماد به نفس ملت، با سیاه نمایی مشکلات و بزرگنمایی فسادها و تعمیم آن به همه ارگانها و نهادها، با مغالطه گری و فضاسازیهای رسانه ای و با راه اندازی عملیات روانی و اغواء و اغفال مردم، و با ارائه آدرسهای غلط، نقش متمم و مکمل «جریان تحریم» را بر عهده دارد و به تیز کردن تیغ «تحریمها» کمک میکند، تا کشور را در شرایط بحرانی و بن بست نشان داده، و آدرس غلط «مذاکره و دیپلماسی التماسی و استرحامی و انظلامی و انفعالی» را به خورد ملت دهند، و از این رهگذر آب به آسیاب دشمن ریخته و پاس گل به آمریکا بدهند، و عصا زیر بغل تحریمهای آمریکایی بگذارند، و مانع از شکوفایی اقتصادی و جهش تولید در کشور گردند
از این رو میتوان گفت که بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی و تلخیهایی که در سالهای اخیر به کشور ما تحمیل شد، بیش از خباثت دشمن و تحریمها و تهدیدها، ریشه در نفوذ و انحراف و تحریفگری برخی خواص غربگرا و غربزده و غربگدا داشت. رجالی که کلید حل مشکلات و آدرس گشایش امور را در مسالمت یکطرفه با دشمن، و اتخاذ راهبرد سازش و تسلیم میدانستند.
۱۳. رهبر معظم انقلاب، بعنوان دیده بان و ناخدای کشتی انقلاب حدود ۱۲ سال است که سمت و سوی شعارهای منتخب آغازین هر سال را به سمت اقتصاد و تقویت تولید و کار و اشتغال ساماندهی نموده اند. این تأکید ویژه معظم له بر تولید و اشتغال و رونق اقتصادی حاکی از لزوم کسب آمادگی و مقاومت در برابر گزینه استراتژی جنگ تمام عیار اقتصادی است که دشمن در مواجهه با انقلاب اسلامی روی میز خود قرار داده است.
نظام جهانی استکبار با توجه به تجربه تلخ حمله عراق و تمام حامیان بین المللی اش به ایران اسلامی، از ادامه جنگ سخت افزاری و نظامی قطع امید کرده، دلخوش به ضربه زدن به انقلاب اسلامی از طریق جنگ نرم و برپایی جنگ تمام عیار اقتصادی گشته است، تا بلکه بتواند با دامن زدن به نابسامانیهای اقتصادی، تشدید بی عدالتی و فاصله های طبقاتی، تنگ تر نمودن سفره معیشتی مردم، اقتصاد ایران را فلج ساخته، و با رساندن مردم به نقطه جوش، سیاست ناراضی تراشی خویش را تکمیل کرده، و بدین ترتیب مردم را از انقلاب و اسلام و نظام اسلامی دلسرد و دلزده نموده، و در نهایت استحاله و براندازی نرم انقلاب اسلامی را رقم بزند.
یعنی کاری شبیه جنگ نرم و تهاجم فرهنگی اقتصادی که بر سر اتحاد جماهیر شوروی آورد را با الگوسازی و ترمیم دوباره در مورد ایران اسلامی به اجرا درآورد.
تأکید ویژه رهبر معظم انقلاب نسبت به قرار دادن شعارهای اقتصادی و بویژه شعار «جهش تولید» در عنوان سال ۹۹ بیانگر اینست که راهکار حقیقی برای عبور از تحریمها و تهدیدها، در قوی شدن از درون، اتکا به جوانان، فعال سازی ظرفیتهای عظیم داخلی، حمایتگرایی از تولید، مبارزه با واردات بی رویه و رانت و قاچاق، بکارگیری مدیران جهادی متخصص متعهد، کنارگذاشتن مدیران لیبرال غربگرای نجومی بگیر پشت میز نشین، و ... است. ایشان در این باره چنین میفرمایند :
«اقتصاد قوی و مستقلّ کشور ما هم مایهی اقتدار ما است لذا با آن مخالفند. تحریم میکنند، برای اینکه اقتصاد را ضربه بزنند؛ تدابیر گوناگونی به کار میبندند که ای کاش اقتصاددانهای مؤمن ما بیایند برای مردم تشریح کنند تدابیری را که دشمنان ما در آن سوی مرزها به کار میبرند تا ما نتوانیم در داخل، اقتصاد محکم و مستقل و قوی داشته باشیم؛ چرا؟ چون اقتصاد مایهی اقتدار است و یک کشوری که اقتصاد محکمی دارد، این کشور یک وسیلهی اقتدار دارد.»